نذر کرده ام یک روزی که که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق به راه افتاد/ یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است /یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میکشم که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی هم پاییز می شود رنگارنگ از همه رنگ بخر و ببر /یک روز که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است بخوانمشان و یادم بیاید که هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی ذهد و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.
نظرات شما عزیزان:
ممنون که بهم سر زدین!!
پاسخ:مرسی
قالب جدیدتون خیلی قشنگه مبارک باشه ایشالله برد امشب باتعداد 44444444گل
پاسخ:شما و بانو می تونید بکشیدش
موضوعات مرتبط: سرگرمی ، ،
برچسبها: